چمن و لاله و برگ و بهار
همه را از برای یار
درخت بلبل و چرخ و چنار
بباشد تو را هردم کنار
نسترن ، سنبل و عطر و نگار
نماید تو را بر دم سوار
یاسمن ، گوهر و ابر و مدار
بگیرد دستکت با هر دوار
سوسن و گلخن و چشم و منار
بماند تو را هردم نثار
خرمن و سنبر و سرو و حوار
ببوید دامنت با هر خمار
سمن و گلبن و رنگ ونوار
بگیرد دامنت با ما چکار
سروده ی قائم
|